شرنگ حق(دم خیار سابق!)

عین تهیگاه خیار تلخ مرقوم می فرماییم!

شرنگ حق(دم خیار سابق!)

عین تهیگاه خیار تلخ مرقوم می فرماییم!

قربان برم خدا را یک بام و دو هوا را!!

آورده اند که در ازمنه ماضیه شهری بود که قزوینش می خواندند و این شهر را مردمان را اخلاق و شرع و جدان دگرگونه بودندی چنانکه گاه بر پیلی ترحم آوردندی لیکن بر موری چنان خصومت تمام کردی که مغولان بر اهل نیشاپور !!

و از عجایب سلوک اینان یکی آنکه جماعت مطبعه چی این شهر نیز که قاعده بر منورالفکر بودن آنان باشد چنان معاملتی با دیگران کردی که کناسان و قصابان و از این حیث فرقی میان اینان با دیگران نبودندی.


آورده اند که از سلوک محیر العقول اهل قلم و دستک در این شهر یکی این بودی که گاه چون گزمه گان بر سر هم زدی و یکدیگر لکه حیض کردی و گاه چنان بر انسانیت مقیم بودی و بر یکدیگر رحم آوردی که اهل اشارت را درماندی از این تغیّر ...


و از این حالات دگرگونه این جماعت یکی آنکه وقتی ارباب قدرت بر«حمید مافی» نامی  که قلم بر جهت مخالف می گرداند،  کینه ها آوردندی و او را به محبس انداختی و زن و عیال خانمان به بازی گرفتی، کسی دم برنیاورد تا بدان پایه که وی آواره بلاد گشتی و بی خانمان راه کوه و صحرا گرفت یا آن زمان که «نصور» نامی به سیاهچال افتاد به سبب آن قلم که در مرارت کارگران گرداندی، باز کسی را سخنی نیاراستن که گفتن و نیز وقتی برخی دیگر از اصحاب قلم را کافر خواندندی و به دفتر و دستک آنان به نیم شبان آتش افکندی و تهدید کردندی و قس علیهذا بازهم کسی را از این جماعت سودای اعتراض نبودندی لیکن وقتی که هاشمی نامی را از مسند برگرفتی ، غوغا برخاست و خلق را صداها برآمد و خانه ها سیاهپوش شد و ضجه ها افتاد و من که بو سهلم نیک به یاد دارم که آن زمان و این زمان من نیز بر این معاملت که بر هاشمی رفتی دل آزرده گردیدم چه که قلم را حرمتی است بس عظیم و نشایستی که بر اهل قلم، خشم گرفتن لیک این سوال همچنان در ذهنم خلجان کردی که اگر آن زمان که شحنه گان تیغ و دشنه بر حمید و نصور و مابقی ادناب گرفتی اینان را سخنی برآمدی شاید اکنون این معاملت با هاشم و امثال وی نبودی و نیز یاد دارم که این هاشمی نیز آن زمان سخنی نگفتی و یاد دارم که ظریفی می گفت در عجبم از این خلق که جامه سیه می کنند دراین ظلم که بر این قلم چی فارس به بی انصافی رفت و به خلع شغل منتهی شد وغوغا ها برخاست  و از آن ظلم که بر آن مافی و نصور ها و... رفت و به نفی بلد منتهی شد و هیچ چیز برنخاست.

و آورده اند که پیرزنی بر پشت بام با عروس و داماد خسبیدی و پیرزن مر عروس را گفتی که هوا گرم است از شوی خود فاصله بگیر و به دخترگفتی که هوا سرد است برآغوش شویت برو گرما گیر! و عروس لب تحیر گزید که: قربان برم خدا را یک بام و دو هوا را!!


ّ

نظرات 1 + ارسال نظر
هاشمی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
"إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا "
سید اهل قلم شهید آوینی: "در جمهوری اسلامی همه آزادند به غیر از حزب ‌اللهی‌ها"
با سلام و تشکر از همه کسانی که نسبت به اینجانب اظهار لطف کرده‌اند، در گام نخست همانطور که پیش از این در گفت‌وگوی شفاهی از آقای علیرضا خدابخش درخواست کردم بار دیگر از ایشان خواهشمندم صفحه قزوین امروز را به فضای عادی بازگرداند.
سلام و خداحافظی در امتداد هم هستند و بنده حقیر نیز از این قاعده مستثنی نیستم از طرفی همیشه در رفتن و آمدن‌ها انتقاد و حمایت‌ها وجود دارد ولی تقاضای بنده از همه عزیزان اتمام این انتقادهاست چراکه برخی در حال سوء استفاده از این فضا هستند.
تصمیم گرفته شده از سوی خبرگزاری فارس حق قانونی ایشان بوده و محترم است و بنده نیز با تبعیت قانونی امیدوارم میزبانی از مدیرعامل خبرگزاری فارس به عنوان یک مدیر رسانه‌ای با احترام و شایستگی صورت پذیرد.
هاشمی همچون گذشته خود را از خانواده فارس دانسته و می‌داند و امیدوارم شاهد موفقیت روز افزون خبرگزاری فارس باشیم چراکه فارس فرزند ایران است.
اینجانب اگر تاکنون موفق به انجام کار رسانه‌ای بوده‌ام همه به برکت فضای ارزشی فارس، دعای خیر عزیزان، تلاش همکاران و فضای رسانه‌ای باز موجود در کشور به برکت نظام جمهورس اسلامی بوده که آنهم به برکت ولایت فقیه است چراکه بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) به شیوایی فرمود اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می‌شود.

والسلام علی من اتبع الهدی
هاشمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد