شرنگ حق(دم خیار سابق!)

عین تهیگاه خیار تلخ مرقوم می فرماییم!

شرنگ حق(دم خیار سابق!)

عین تهیگاه خیار تلخ مرقوم می فرماییم!

فی ذکر تک سوار عرب و عجم سید مرتضی حسینی

آن نواده پیغمبر، آنکه بوده از همه برتر،آن واجد صلاحیت و غیر او همه ابتر، آن برنده همه فقره در رقابت تک نفره، عارف و زاهد و معصوم بربوده نامش گوی از بر و بوم، آن داماد شالی ، سید مرتضی حسینی در دیانت و سیادت برتر همه اعاظم بود و غیر او همه اهل فتنه . 

 عمربن سهل از عرفای بغداد گوید که سید مرتضی را چنان مهابتی بود که کسی را نیارستن از او نبشتن و لینکیدن چه که مریدان سید که زبان به طعنه و دشنام گشاده و پشت به عِدَه و عُدَه گرم داشتند، بر همه کس هجوم آوردندی و همه را مکار و خناس نامیدندی و عجب که اندک سخنی از سید را برنتابیدندی و هرکه لینکی دادی و یا گفت که سید از سپاهیان باشد را سخنان درشت گفتی و این رسم این قوم بود که جوالدوز بر دیگران زدی و خود سوزنی را تحمل نکردندی! 

گویند که سید از تمام مکارم اخلاق و بصایر احوال متنعم و تجلی انوارش برعموم مومنین گسترده بود چنانکه گویند زمانی در میان جمعی که قصد دارالشورا کردندی و گاه آن آمد که اهل دولت اختبار از اخلاق امت کنند، همگان را عیبی هویدا گشت در فسوق و فجور الا این سید که تایید شد ازیراک که او را عیبی نبود و هم سید بود و هم بصیر بود و هم مظلوم و هم داماد! 

و گویند که حاکم و اهل دولت را بر سید، میلی عظیم بود و این سید جانب آن دولت داشتی و این دولت نیزجانب این سید داشتی چنانکه وقتی جوع بر مردمان فایق گشت و جوانان بر کوی و برزن نشسته و مگس می پراندند این سید را التفاتی نبود جز آنکه بر آن دولت مرحبا گوید و آن دولت نیز حق این التفات نگه داشتی و او را جامع و کامل دانستی و غیر او را همه رد کردی و بی صلاحیت دانستی.

 

و آورده اند که سید را بر دو چیز میلی عظیم بود یکی آنکه درهیچ کار وارد نشدی جز آنکه از پشت سر اطمینان کردی که فوجی باشند که او را صیانت کنند چنانکه در تکایا و منابر او را مشایعت کرده در مساجد همراه شوند و در این راه چنان رفتی که به گاه صلات ، مصورین به مسجد بردی و پیکره ها انداختی تا مسلمین در زیادت مقتدایان به وی انگشت تحیر گزینند و سران لشگر گسیل داشتی ولیکن خوش نداشتی که کسی وی را گوید که حامیان تو همه از لشگر باشند و اگر کس این را گفتی، زبانش بریدندی و کارها کردی که نشاید گفتن و گفته اند که میل دوم سید بر آن بود که در هر رقابت که وارد شدی خوشترآن داشتی که در آن رقابت تنها بودی و کسی را یارای رقابت با وی نباشد! چنانکه آورده اند در هر رقابت ابتدا یاران جمع کردی که فلان رقیب را آبرو برند و خود نیز بر منابر او را کافر و ملحد خواندی تا مگر رقیب صحنه خالی کند و اگر رقیب چنین نکرد، سید را دوستان فراوان بود در دولتیان و این سید حال آنان خوش داشتی و آنان حال سید و بدین سان بود که سید را وکیل الدوله گی نزدیک گشت و اهل دولت نیز حکم بر این دادند که جز وی همه از اهل دوزخ اند ،چنانکه سید خود پیشتر خبر داده بود که جز من همه اهل فتنه اند و من هم سیدم و هم داماد شالی و خلق بسیار بگریستند و بر این سید که در این سباق تک نفره جمیع مکارم اخلاقیه را یکجا در خود جمع آورد و به همت دولتیان به کسوت اهل دولت در آمد و آفرین ها گفتند بدین شعبده ها که کرد و بدان معجزت ها که دید!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد